شناختی داری موانع آن را دارای دوجنبهی مادی (که بعد جامعه
نظام دانایی
دارد) و غیرمادی (که بعد اندیشه یی دارد) بدانیم، نوع
عرفت حاکم بر زندگی جمعی یک جامعه یا ملت،
جنبه ی غیرمادی آن را تشکیل میدهد. اسلام به عنوان یک دین،
نظام دانایی و معرفتی مسلمانان را به شدت تحت تأثیر قرار داده
است. قرائت خاصی از دین می تواند نظام دانایی و معرفتی یادشده
را متحول کرده و درنتیجه، به عنوان یکی از موانع مهم توسعه یا
عامل شتاب دهندهی آن به حساب آید.
بعد از پیدایش مدرنیته در غرب و مواجه شدن عملی مسلمانان با
آن، نزدیک به دوسده است که اغلب جوامع اسلامی، با وجود
صرف انرژیهای زیاد، تا هنوز نتوانستهاند پاسخ منطقی، علمی و
روشن برای جدال دنیای قدیم و جدید در قالب سنت و مدرنیسم
پیدا و نسبت خویش را با آنها روشن کنند. به نظر میرسد
زمانی که چنین روشنی حاصل نشود، راه به سوی توسعه (به طور
عام) و دموکراسی و توسعهی سیاسی (به طور خاص) مسدود
خواهد بود.
کتاب پیش رو، دغدغه یی است در همین راستا که با استفاده از
چارچوب نظریهی گفتمان لاکلا و موفه و با نگاه علمی و اکادمیک
با توجه به مباحث هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی،
به مقایسهی گفتمان دموکراسی با گفتمانهای مختلف اسلام
سیاسی (با خرده گفتمانهای بنیادگرایی، نوبنیادگرایی و اصول
گرایی) و اسلام سکولار (با خرده گفتمان های سنتی، سنت گرا و
تجددگرا) پرداخته و فرضیه های مختلفی را در نسبت دین و
دموکراسی مطرح کرده است.
بر گرفته شده از پشت جلد کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.