پیشگفتار
مكتـب مردم نگاری یا انسان شناسی به داشته های مردم از لحاظ
ارزشی، نگرش رده بندی و تقسیم نگاری ندارد. به عبارت دیگر،
مردم نگاری و فرهنگ نگاری به داشته ها توجه می کند، نه به چگونگی ای
داشته ها. در حوزه ای فرهنگ نگاری و مردم نگاری پدیده های با ارزش
و بی ارزش وجـود نـدارد؛ بلکه هر آن چه مردم دارد، در زبان، باورها،
رسومات، اندیشه ها، لباس، کار، سرگرمی، جشـنها، سوگواری، ادبیات
شفاهی، آرزوهـا… داشته های مردم به حساب می آید و در پیش گاه
فرهنگ نگاری ارزش یکسان دارد.
خرافات تکه ای اصلی در پیکر هر مدنیت است و با مدنیت جدایی
ندارد، ایـن خرافات است که در هـر مدنیت بستر نقد خـودی را فراهم
می کند و کنش یک سو و تک تـاز را قابـل عطـف می سازد، آغـاز رویش
نخستین جوانه های روشنفکری از تاختـن روشـن فکران بر خرافات
حاکم در جامعه ای شـان شکل می گیرد و تبديـل بـه رودبار خروشان
تجددخواهی و روشـن گری می شود. از این رو در حوزه ای مردم نگاری،
هر آنچه تحت نام خرافات و موهومات وجود دارد مثل سایر داشته ها
یک ارزش شمرده شده و قابل نگاشتن اسـت.
شگونها و معتقدات هزارگی، از جمله داشته های بزرگ فرهنگ
هزاره هـا اسـت. متأسفانه، بـه ایـن داشـته ها همواره با نگرش خرافی و
بیهوده انگاری دیده شده است یا این که از کنار این داشته های فرهنگی
با دید سهل انگارانه گذشته ایم. ظهـور افکار متجدد با پشتوانه ای منطق
و عقلانیت بیش از همـه ایـن داشـته ها را تحقیر کرده و از مـدار توجه
فرهنگیان و محققان افگنـده اسـت، طوری که در لای گفتمان های عادی
نـسـل باسواد و دانشجو کلمه ای از شگونها و معتقدات قدیمی به چشـم
نمی خورد، اگـر هـم دیده می شـود بـه منظـور نقد و استهزای آن. تا
هنـوز آثاری زیادی از سوی محققان و نویسندگان در خصوص سایر
داشته های فرهنگی هزاره ها به چاپ رسیده است، اما در میـان ایـن
همه آثـار چـهـره ای شگونها و معتقدات کم پیـدا و ناپیدا است.
شگونها و معتقدات هزارگی، فقط در سینه ها و زبانهای کسانی
باقی و جاری است که آن را خلق کرده است و به آن باور دارند؛
بدون شک آنها نسل جدید و باسواد نیستند، بلکه نسل های پیشین و
كـم سـواد انـد. گذشتگان اکثـر ایـن داشـته ها را با خود برده اند، آنهای
که سینه به سینه انتقال یافته اند در حال رفتن است، کم کم می رود تا
در سایه ای فراموشی برای همیشـه نـایـاب شـوند. نویسندگان و محققان
يـا مجـال ثبـت و ماندگاری آنها را نیافتـه انـد و ياهـم آگاهانـه بـانـگاه
سلیقه ای از کنار آنها گذشته انـد. شگونها و معتقدات هزارگی همواره
در حاشیه سلیقه و فرصت محققان بوده است، از این رو فراموش شـدن
ایـن میـراث گرانبهای فرهنگی نه تنها یک ضایعه بزرگ و جبران ناپذیر
به حساب می آید؛ بلکه نگرش سلیقه ای و سهل انگارانهای ما را نیز به
ایـن داشـته های فرهنگی تداعی می کند. و…
Reviews
There are no reviews yet.