ده
بی خیال تن تو با تو سفر باید کرد
پر آتش شده این شهر حذر باید کرد
تن تو معبد بشکوه شياطين من است
قبله را از در این خانه به در باید کرد
تا جهان من و تو دور دوتامان چرخد
از دوتایی جهان صرف نظر باید کرد
عشق پایان هوس های صداقت زده است
دیر یا زود ازین مرز گذر باید کرد
لب تو سهل ترین ممتنع یک غزل است
گل به موهای خداوند اثر باید کرد
شب که افتاد مسیر تو به دروازه ی شهر
صبح را از نفس باد خبر باید کرد
تلخی غربت دیرینه ی ما پایان یافت
پس ازین بر لب نوش تو شکر باید کرد
Reviews
There are no reviews yet.