مقدمه
در هزارستان رایج بود که پیش از شروع افسانه گویی مانند افسانه ی
مغول دختر و ارب بچه نخست گویندگان و نقالان برای آماده کردن ذهـن
مخاطب مقدمه ی منظومی را به عنوان پیش درآمد می گفتند و پس از آن
افسانه را شروع می کردند. این پیش درآمد بیش تر چنین بود:
بود، نبود: بودگار بود، زمین نبود شدیار بود،
یک آدم بیکار بود، د خوردنک تیار بود،
د کارکدو بیمار بود، خانه شی کنج غار بود،
پیش خانه شی مار بود، روزگارشی مثل زار بود،
منزل د منزل عاشقان بیدل،
فرسنگ د فرسنگ عاشقان دلتنگ،
کوهای پرپلنگ، دریاهای پرنهنگ،
چوق چوقک کرباس، پوچ پوچک الماس،
شیرینی خرما، تلخی تنباکو،
چیزی بگوم اکو؟
اوسانه، سی سانه،
چهل مرغک ده یک خانه.
هزارستان منطقه ی کوهستانی است، سرشار از افسانه ها و تـرانـه های گیرا و جذاب
که مغول دختر و ارب بچه یکی از آنها است. این افسانه از
معروف ترین افسانه های هزارگی است. افسانهی مغول دختر و ارب بچه با
روایتهای گوناگون هزارگی، غوری، هراتی، دره صوفی، ایرانی نیروی
تخيل، تصور مردم و باورهای عامیانهی روایت گران افسانه انـد کـه
گویندگان، نویسندگان و خیال پردازان افسانه گو آن را به شیوه ها و
روایتهای گوناگون بر اساس تجربه های نقالی، قصه گویی و روایتگری
خود قالب زده اند و روایت کرده اند. چنین است که نمی توان عنصر
جغرافیایی و دور بودن از زیستگاه اصلی افسانه را در این روایت ها از نظر
دور داشت؛ زیرا افسانه ها یکی از ژانرهای مهم ادبی بشـر بـه ویژه
فارسی زبانانند که از دل گوینده بر می خیزند و همگام با واقعیت های جامعه
رنگ عوض میکنند و به اشکال مختلف در می آیند. از این رو است که ما
برای افسانه ی مغول دختر و ارب بچه روایت های گوناگون با ویژگی های
انسانی گویندگان و روایتگران آن داریم. …
Reviews
There are no reviews yet.