قسمتی از دیباچهی کتاب
ارتباط فرهنگی، مذهبی و تاریخی افغانستان با شبه قاره هند، ارتباطی ست کهن و مدید و
مستمر. تا قبل از طلوع آفتاب مشعشع اسلام به خراسان بزرگ و شبه قاره هند؛ این دو خطه دارای
مشترکات مذهبی خیلی نزدیک و گاهی همسان بوده اند. گذشته از این همه پیوندها و بستگی های
این دو مرز و بوم، یکی از پیوندهای ناگسستنی آریاییان؛ همانا اختلاط و امتزاج فرهنگی آنهاست.
مؤرخین به این باور اند که قبل از لشکرکشی محمد بن قاسم بن عقیل ثقفی ابن عم و داماد
حجاج بن یوسف ثقفی رحمت الله علیه که مصادف است به روز پنجشنبه دهم رمضان سنه ۹۲
یا به قولی ۹۳ هجری در عهد ولید ابن عبدالملک به هند؛ عده ای از اعراب در قشون راجه داهر
که بر خاک وسیعی از سند و مکران تا سرحد کشمیر حکومت داشت مشغول خدمت بودند. بعد از
شکست خوردن راجهی مزبور به دست محمد بن قاسم، پسر داهر به اتفاق یک نفر عرب به نام
حميم بن سامه که اصلا از شام بود به کشمیر وارد شده اند و به عقیده مؤرخين ابن سامه اولین
مسلمانی است که به کشمیر وارد شده است و مورد تکریم راجه کشمیر قرار گرفته است و تاریخ
ورود وی سال ۹۶ قمری می باشد. محمد بن قاسم از سال ۹۲ تا ۹۵ قمری از سند تا اقصای قنوج را
فتح نمود، به تعقیب آن خلفای مروانیه و عباسیه در حدود سند و دیبالپور به حکومت می پرداختند،
تا آنکه نوبت فتوحات سلطان محمود غزنوی رحمت الله علیه رسید و حضرت ایشان در سال
۴۱۷ قمری سرزمین سند را از انقیاد و حکمروایی القادر بالله بن المقتدر بالله عباسی خارج نمود .
روابط خراسان بزرگ بعد از فتوحات خیره کننده ی اسلام و ظهور دین جدید، تمدن بزرگی
را در آسیای وسطی برقرار و روابط دیگری میان دو کشور ایجاد شد که از لحاظ تاریخ سیاسی
و فرهنگی بسیار قابل مطالعه و بحث و گفت و گوست. تمدن اسلامی تا کوههای سند و تنگهی
خیبر و پنجاب امتداد داشت و ادبیات پر دامنه و لطیف پارسی به همراهی غازیان ترک و تاجیک و
سیستانی و زاولی به آن حدود راه یافته بود. تا قرن سوم دولت بودایی «رتبیلها» تمامی سند و زابل
را در دست داشت و ادبیات هندی به همراه دین مزبور در آن مرز و بوم غلبه داشت، اما از اواسط
قرن سوم به وسیله صفاریان یا آل لیث، آن دولت که تا آن روز با اعراب هر طور بوده، با جنگ و
گاه با صلح کنار آمده بود؛ منقرض گردید. چیزی نگذشت، شهر غزنین به دست عمرو ليث آباد
شد و در اندک مدتی آن شهر مرکز بزرگ ترین فعالیتهای سیاسی و دینی و ادبی گردیده؛ پایتخت
یکی از مقتدرترین پادشاهان خراسان «محمود زاولی» پسر سبکتگین واقع شد. محمود و جانشینان
او تمدن خراسانی «تمدن سامانیان» را تا ساحل محیط هند پیش بردند و آبادترین صوبه های هند
را زیر سلطه فرهنگی و سیاسی خویش در آوردند. شهرهای پرساور «پشاور»، لاوهور «لاهور »
دلهی«دهلی»، کالنجر و ملتان مرکز بزرگ و پر ثروتی برای ترویج تجارت و بسط علوم دینی و ادبی
و اخلاقی و فرهنگ پارسی قرار گرفت، نظر قوی و احتساب مقتدرانه دولت طولانی سلطان محمود
و اعقاب او «غوریان» مدت سه قرن از قرن چهارم تا قرن هفتم در پنجاب و کشمیر و قسمت بزرگی
از هند تربیت و تهذیب اسلامی و فرهنگ عظیم پارسی را که زاییدهی دولت سامانی و جانشینان او
بود، بسط و توسعه داد. از این وقت ادبیات پارسی طوری در هندوستان استقرار یافت که به زودی
توانست از خود ملت جدیدی به وجود آورد که تا امروز به همان استواری و محکمی و زیبایی پابرجاست
و هنوز پایه و مایهی آن محو نشده است. …
Reviews
There are no reviews yet.