هیچ وقت از کسانی که بهتر از من نیستند، نخواهم
خواست که مرا ببخشند. به مرگ آماده می شوم، یک
نیروی ناآشنا مرا وا میدارد که شهامتم را بیازمایم. برای
مرگ همان انتظاری را می کشم که برای رهایی. دنیا بر جا
خواهد ماند. بعد از آن که زدندم، مثل یک پارچه چوب می
افتم، خیر و خلاص. شروع می کنم به فاسد شدن؛ اول
اندامم ورم می کند، بعد از آن کف کف می شوم، مگس و
کرم می خورندم و می پوسم. خوب، اینش به من ربطی
ندارد. تنها چیزی که با آن جدا روبه رو هستم، این است
که در وقت اصابت گلوله ها چه رنگی خواهم شد.
از بیرون صدای گپ دو مرد را می شنوم. قفل باز می شود
و بعد لولاک های دروازه به صدا در می آیند. این صدای
خشک نغمه مرگ را به گوشم می خواند. یکباره نور تند و
آزار دهنده یی درون کانتینر را پر می کند:
«برخیز!»….
از متن کتاب
MAECENAS IACULIS
Vestibulum curae torquent diam diam commodo parturient penatibus nunc dui adipiscing convallis bulum parturient suspendisse parturient a.Parturient in parturient scelerisque nibh lectus quam a natoque adipiscing a vestibulum hendrerit et pharetra fames nunc natoque dui.
ADIPISCING CONVALLIS BULUM
- Vestibulum penatibus nunc dui adipiscing convallis bulum parturient suspendisse.
- Abitur parturient praesent lectus quam a natoque adipiscing a vestibulum hendre.
- Diam parturient dictumst parturient scelerisque nibh lectus.
Scelerisque adipiscing bibendum sem vestibulum et in a a a purus lectus faucibus lobortis tincidunt purus lectus nisl class eros.Condimentum a et ullamcorper dictumst mus et tristique elementum nam inceptos hac parturient scelerisque vestibulum amet elit ut volutpat.
Reviews
There are no reviews yet.